نسلهای مختلف با تفریحات متفاوت در تایلند
تور تايلند - تايلند دوره هاي متفاوتي در تاريخ گردشگري خودش داشته. اين موضوع موقعي براتون ملموس ميشه که با نسلهاي مختلف در صنعت گردشگري تايلند روبرو ميشيد و به عمق ماجرا پي ميبريد. شناخت اين تفاوتهاست که يه گردشگر ساده رو از يه گردشگر حرفه اي جدا ميکنه ولي اشتباه نکنيد، من راجبه علم گردشگري صحبت نميکنم! اتفاقا دقيقا برعکس، من دارم راجع به گردشگري خلص و حقيقي صحيت ميکنم، چيزي که به درد يه توريست ميخوره و فقط با يک هدف: لذت بيشتر از مسافرت.
و آيا شما علت بهتري براي گردش و تفريح سراغ داريد؟ يعني يه گردشگر چه علت بهتري براي سفر جز تفريح ميتونه داشته باشه؟ سفرهاي کاري و تجاري به تايلند رو فراموش کنيد! فعلا سفر تحصيلي و ورزشي رو درنظر نگيريد، به مهاجرت به تايلند هم فکر نکنيد، فقط اگر روي سفر تفريجي فوکوس کنيم، آيا تفريح و گردش و خوشگذروني بهترين و تنها علت سفر نيست؟ براي چنين سفري بايد نسلهاي مختلف گردشگري در تايلند رو بشناسيد و يا با کسي سفر کنيد که اين دانش رو داره، وگرنه در يک جمله (که به نظرم بعدا پانته آ خيلي برهتر ميتونه براتون توضيح بده) علم و دانش در موضوع گردشگري به درد کسي ميخوره که ميخاد مثلا آژانس مسافرتي بزنه و دنبال مجوزه، به درد شما بعنوان يک توريست نميخوره، يعني کسي که اون دانشو داره نميتونه سفر با لذت و جذابيو براتون ترتيب بده!
حالا اين دوره هاي خاص توريستي در تايلند چطور شکل گرفتن:من نميخام از سال و ماه و روز صحبت کنم و تاريخچه نويسي کنم. زماني نه چندان دور، تايلند نا امنترين جايي بود که کسي بخاد تصميم بگيره براي تفريح بره! ولي بحث فقط نا امني نبود، موضوع اين بود که هيچ زيرساخت توريسي وجود نداشت و تنها چيزي که باهاش برخورد ميکرديد، فقر و نا امني ناشي از بي پولي بود. بايد گفت که تقريبا تمام کشورهاي اين محدوده همين وضعيت ذو داشتن. چه علتي ميتونست باعث بشه يکي پاشه بره ويتنام؟ هيچ چيز جز ماجراجويي محض. و البته اين ماجراجويي اصلا خوشگذروني به شيوه رايج درش نبود. بنابراين بايد خيلي فن لذت بردن از سفر رو بلد ميبوديد و ببخشيد مغز خر خورده باشيد که در اوج ناامني و فقر و هرج و مرج بلند شيد بريد تايلند!
آثار اون دوره هنوز در بخشهايي از تايلند هست! شايد باور نکنيد که حتي در بانکوک، پاتايا و پوکت هم ميتونيد آثار اون دوره رو پيدا کنيد و باهاش حال کنيد! اين يعني شيوه هاي ديگري از سفر که اصلا به مغز آدم عادي نميرسه. نبايد هم برسه! هر کسي کار خودش. مگه قراره من متخصص همه مسايل بدنم باشم و اگر بيماري به سراغم اومد خودم بتونم تشخصي بدم؟ پس دکتر برا چيه؟ وکيل، معلم، نجار و … آدم بلد راه (نه تور ليدر عادي).
اگر بتونيد با آدمهايي که تفريحات اون دوره خبر دارن و بلد هسنم و مکان و شيوه رو بلد هستن ارتباط داشته باشيد و اون ماجراها رو دنبال کنيد، بي اندازه به ماجراجويي حقيقي نزديک ميشيد. هرکسي نه حوصله اين چيزا رو داره و نه اصلا خوشش مياد که ماجراجويي بکنه، اونهم از نوع نا امنش و با هزار ماجراي اطرافش. ولي اگر اهلش باشيد اونموقع بدجور کيف ميکنيد و چيزهايي رو ميبينيد و تجربه ميکنيد که هرکسي نکرده، حتي ?? درصد تايلندها هم خبر ندارن چه تفريحاتي هست که برميگرده به دوره اي که بابا بزرگهاي مادربرگهاي اونها توريستهاي به اصطلاح اون روزيو مي بردن دم چشمه و تشنه برميگردوندن!
اين تفريحات با نانا رفتن و سوي کابوي و واکينگ استريت و بنگلا فرق ميکنن. مهم نيست زن باشيد يا مرد، فقط مهمه که دوس داشه باشيد چيزهايي خيلي جديد و عجيب رو تجربه کنيد و خربزه اي بخوريد که حتما بعدش لرز هم داره :) بچه هاي تايلند فقط در طول سال دوبار اين تورو برگزار ميکنن.