روایتی از زیبایی های ایتالیا و فرانسه

هفته نامه همشهری جوان - محمد مسیح یاراحمدی: شهریور ماه امسال، گروهی از دانشجویان رشته های معماری، منظر و شهرسازی برای یک سفر پژوهشی 17 روزه راهی فرانسه و ایتالیا شدند. این سفر نه یک تور عادی که یک فعالیت جمعی بود؛ همه اعضای سفر به شرط تایید و عضویت پیشین در انجمن سفرهای پژوهشی منظر پژوهشکده نظر، اجازه حضور در سفرها را پیدا می کنند و هر کدام در سفر مسئولیتی به عهده می گیرند.

این سفر پس از یک سفر تمرینی داخلی از فرودگاه امام (ره) آغاز شد. به دبی رفتیم و از آنجا راهی پاریس شدیم. پس از سه روز حضور در پاریس، لیون، مارسی و نیس را در فرانسه تجربه کردیم و با عبور از موناکو راهی ایتالیا و شهرهای میلان، ونیز، فلورانس، سیه نا و رم شدیم. تور فرانسه

برای رسیدن به اروپا بدون هواپیماهای یکسره (اما گران ترند) باید از فرودگاه دبی گذشت؛ مسیری که ما نیز ناگزیر به طی کردن آن بودیم. مسافران از کشورهای مختلف خود را به فرودگاه دبی می رسانند و مثل تاکسی خط عوض می کنند و راهی کشور مقصد می شوند.

همین فرایند و استقرار بعضا چند ساعته مسافران در فرودگاه دبی از آن یک محیط ویژه ساخته است. فرودگاه دبی، نسخه کوچک شده پاساژهای شهر است؛ جایی که کالاها بدون مالیات به قصد صادر شدن فروخته می شوند؛ یک بازار طویل و بزرگ از انواع فروشگاه های خوراکی، البسه و ... که اطراف آن خرطومی های ورود و خروج مسافران واقع شده است. تفاوت دیگر دبی با دیگر فرودگاه ها تمایز فضای گذر و فضای استقرار است. فرودگاه دبی پر از صندلی های راحتی برای خوابیدن و فضاهای باز کودکان است؛ گویی برای استراحت و ماندن طراحی شده است.

هوای خوش هسته ای

از فرودگاه دبی با پروازی حدودا شش ساعته راهی پاریس می شویم. اولین مواجهه با شهر پاریس هوای خوب، رنگ آسمان و وضوح ابرهای بالای سر است؛ هوایی را که تنفس می شود، در روزهای خلوت تنکابن و رامسر می توان تجربه کرد.

دلیل این وضعیت خیلی پیچیده نیست. فرانسه 80 درصد برق خود را از صنایع هسته ای تولید می کند که ما را از داشتن آن منع می کند. البته در کنار این تولید هسته ای در مسیرهای عبور بین شهرهای فرانسه توربین های بادی تولید برق به وفور دیده می شود. دیدن صفحات خورشیدی روی شیروانی ساختمان های روستایی نیز چیز عجیبی نیست. در همین مسیرهاست که با فضای کاملا زیر کشت و جنگل های «انسان کاشت» متعددی نیز مواجه می شویم.

فرانسوی ها تقریبا فضای خالی برای کشت و کار باقی نگذاشته اند و همراهی این عزم با کشاورزی تکنولوژیک، آنها را با وجود مساحت نه چندان زیادشان به یکی از مهمترین تولیدکنندگان محصولات کشاورزی تبدیل کرده است.

مردمان غریبه

یکی از تفاوت های بنیادین فرانسوی ها (و اروپایی ها) با خود من (شرقی ها) را در همین موضوع طبیعت کشف می کنیم. در واقع برخلاف باور شرقی ها که طبیعت منبع زیبایی است و به قولی «هر چه آن خسرو کند، شیرین بود» اروپایی ها طبیعت را یکی از ابزارهای زیبایی می دانند.

مطالعه و دیدن کلیساها و صعومعه ها نشان می دهد که اتفاقا گرایش به طبیعت پس از دوره مدرن افزایش یافته است. اگر جایی از شهر یا اطراف صومعه ای هم درختی پیدا شود، درخت مثمری است که برای برداشت محصول کاشته شده است. این رویکرد موجب شده است که شهرها با وجود آب و هوای معتدل نسبت به شهرهای شرقی، کمتر درخت و طبیعت داشته باشند و میادین نیز به جای فضای سبز با نشانه های معمارانه و ستون های عظیم طراحی شده اند.

جوانان، مردم و شهر

اولین شب حضورمان در پاریس را در کوچه پسکوچه های شهر سر می کنیم؛ فعالیتی که حداقل برای من جذاب تر از دیدن ساختمان های سنتی و مدرن شهر است. فروشگاه ها و مجموعه های اداری و خصوصی تقریبا حوالی ساعت هشت شب به کار خود پایان می دهند و این زمان شلوغ شدن میدان های شهر، جمع شدن هنرمندان خیابانی، رونق گرفتن رستوران ها و کافه هاست.

بعدها با مواجهه با ابعاد آپارتمان ها و نظام مجتمع سازی اروپایی دلیلش را درک می کنم. انسان اروپایی برخلاف انسان شرقی به خانه خود نه به عنوان محل زندگی که به عنوان محل خواب می نگرد. عمده زمان انسان غربی در جمع و خارج از خانه می گذرد.

اعتراض

روز دوم سفر در اوایل مسیر ورود به منطقه مرکزی در ترافیکی سنگین گیر کردیم؛ ترافیک آنقدر طول کشید که مجاب شدیم بقیه مسیر را به صورت پیاده طی کنیم. کمی جلوتر خود را در میان انبوه تراکتورهایی یافتیم که از بیرون شهر به ست داخل شهر به راه افتاده بودند و مشغول برگزاری اعتصاب علیه تصمیم دولت درباره افزایش واردات محصولات کشاورزی بودند. پیش از این هم از فرانسه اخبار اعتراضات و اعتصابات زیادی می شنیدم و حضور در یکی از این اعتصابات تلنگری بود به فکر کردن به روش کنش های سیاسی فرانسوی ها.

فرانسوی ها برخلاف مردم بسیاری از کشورهای توسعه نیافته سیاسی ترجیح می دهند مطالبات خود را از طریق اعتراضات سیاسی و جناحی دنبال نکنند؛ یعنی آنها مشکلات را به صورت موردی هدف اعتراض قرار می دهند و عدم سیاسی بازی و جناحی کردن این موضوعات، پیگیری این مطالبات را تسهیل می کند.

موناکو، دروازه ورود به ایتالیا

مسیر سفر را که از پاریس به لیون، مارسی و نیس پی می گیریم برای رسیدن به میلان و ایتالیا باید از کشوری رد شویم ه تنها یک شهر دارد. موناکو، منطقه ای پادشاهی با دولتی که از نظر حقوقی مستقل است ولی تا حد زیادی زیر قیمومیت فرانسه قرار دارد. در واقع موناکو نقش سوپاپ اطمینان اقتصادی یا حیاط خلوت آنها را ایفا می کند؛ جایی که بسیاری از قوانین اقتصادی همچون مالیات، پیگیری پولشویی و ... در آن رعایت نمی شود و بزرگترین کازینوهای جهان در آن قرار دارد.

پولدارهای جهان، خصوصا آنها که پول های بادآورده و کثیف دارند، ترجیح می دهند شرکت های خود را در این کشور شهر ثبت کنند و خود نیز در آن ساکن باشند؛ حتی شاه مخلوع پهلوی نیز در این کشور ویلایی داشته است.

شهر ساختاری شبیه رامسر دارد؛ جایی که کوه به ساحل می رسد و برای همین بیشتر شهر روی ارتفاع ساخته شده است. معابر تنگی دارد که عبور و مرور مازراتی، پورشه و فراری در آنها عادی است. از فراز شهر که نگاه کنید، سایت های متعدد فرود هلیکوپتر را در ویلاها می بینید و اسکله را هم قایق های عظیم تفریحی قرق کرده اند.

ایتالیا کشور گرمی و شلختگی

ایتالیا را از میلان واکسپو 2015 شروع می کنیم. فرانسه را که به سمت جنوب می آیید، کم کم معماری خانه ها تغییر می کند. هر چند هنوز نظام شهرسازی شبیه به فرانسه است و این شباهت با نزدیکی به رم به اوج می رسد اما تفاوت مردم، این دو کشور را متمایز می کند. ایتالیایی ها نسبت به فرانسوی های سرد و عبوس، افراد خوش مشرب تر و گرم تری هستند و البته در عوض آداب دانی کمتری هم دارند.

اگر در فرانسه افراد جلو دوربین عکاسی نمی آمدند و تا عکس گرفتن شما صبر می کردند یا همیشه در خیابان حق با پیاده بود، در مقابل در ایتالیا همه چیز شلخته و در هم است. زباله ها در معابر انباشته شده اند و مدام صدای بوق ماشین ها را می شنوید؛ آنقدر شلختگی هست که در یکی از جلسات شبانه ان از شنیدان صدای تیراندازی هم تعجب نکنیم اما در مجموع شهرهای ایتالیایی شهرهای صمیمانه تری هستند.

روایتی از زیبایی های ایتالیا و فرانسه

بازگشت

حین بازگشت از اولین سفر به اروپا احساس جالبی است؛ بت آرمانشهر در همان روز اول در هم می شکند. کمی که در سفر می گذرد، مدام به تفاوت ها و شباهت های خود با ایشان می اندیشی. اینکه در کجا تفاوت بنیادین دارید، در چه پیشتازید و در چه عقب مانده اید.

همین نگاه موشکافانه به شهر و مردم و مقایسه آنها بعد از سفر و برابر شهر و مردم خودتان هم ادامه پیدا می کند و در هر نکته کوچکی از ارتفاع بلوک های پیاده راه تا شکل درخت ها دنبال نکته و دلیل می گردید.

گزارشم را با خلاصه روایت خودم از این مقایسه تمام می کنم؛ واقعیت این است که اگر تکنولوژی های پیشرفته نظامی و دیجیتال را کنار بگذاریم در تجهیزاتی که مربوط به رفاه شهری است فاصله زیادی با اروپایی ها نداریم؛ در واقع تفسیر عقب ماندگی در توانایی های عمرانی یک تحلیل کاملا اشتباه است. آنچه خصوصا تجربه مقایسه فرانسه پیشرفته با ایتالیای به نسبت عقب مانده تر به من نشان داد، این بود که آنچه تفاوت را ایجاد می کند خود مردم و اخلاق جمعی آنهاست.

نظم عمومی یک شهر و کشور را موفق می کند و دیگری را پایین نگه می دارد. همین نظم عمومی در اندیشه مردم به حاکمان نیز تسری پیدا می کند و تبدیل به یک مطالبه جدی می شود. این نظم موجب می شود که در امور عادی شهری و رفاه عمومی فاصله بارزی از پاریس تا مارسی و نیس (شهرهای دیگر فرانسه) نباشد؛ گویی این نظم است که عدالت شهری را به ارمغان می آورد.

پژوهشکده هنر، معماری و شهرسازی «نظر» هر ساله دانشجویان را برای یادگیری بهتر به سفرهای داخلی و خارجی می برد

سفربازها

انجمن سفرهای پژوهشی یک یاز زیرمجموعه های پژوهشکده نظر است که زیر نظر دکتر امیر منصوری استاد دانشگاه تهران فعالیت می کند. او بخش مهمی از یادگیری را در دیدن و نظر کردن از نزدیک می داند و در همین راستا علاوه بر سفرهای متعدد داخلی که خود و همسرش (دکتر شهره جوادی، استاد پژوهش هنر دانشگاه تهران) ترتیب می دهند، امکان سفرهای ارزان قیمت خارجی را برای دانشجویان فراهم می کند.

این سفرها برای ارزان درآ»دن شرایط خاصی دارند. گاهی لازم است همسفران شب ها در اتوبوس بخوابند یا محل استقرار در کمپ های جنگلی خارج از شهر باشد. عبور و مرورها کاملا با وسایل نقلیه عمومی است و غذاها نیز با کنسروهایی که از ایران برده می شود و پخت و پزهای شبانه در کمپ ها آماده می شوند تا هم زمان مشکل پیدا کردن غذای حلال، زمان و هزینه حل شود.

در انجمن سفر هر کدام از همسفران مسئولیتی دارند؛ بعضی مسئول کارهای رسانه ای مانند ثبت وقایع سفر، عکاسی و ضبط صداها هستند و بعضی دیگر امور اجرایی مانند تامین آب، خرید اغذیه و آشپزی را بر عهده دارند، ضمن اینکه همه اعضای سفر موظف هستند پیش از سفر درباره کشورها و شهرهای محل مسافرت، تحقیق کنند و مسیرهایی برای گشتن در شهرها پیشنهاد دهند.

فلورانس

فلورانس شهر عجیبی است؛ پر از خاطره و نشانه. در عکس دقت کنید. بلند کلیسای سانتا ماریا دل فیوره مشخص است که می گویند از گنبد سلطانیه اقتباس شده است. این شهر پر است از کلیساهای سبک بیزانس و گوتیک که نماد معماری غربی شده اند.

پینوکیو هم در شهر فلورانس متولد شده است و برای همین هر جایی می توان نشان یا عروسکی از آن را یافت. منظری که از شهر می بینید هم از فراز میدان میکل آنژ گرفته شده است که بسیاری از نقاشان به نام اروپایی فلورانس را از این منظر ترسیم کرده اند.

نگاهی به تفاوت های انسان شرقی و غربی که خود را در هنر و شهرسازی بروز می دهد

یک زمین؛ دو دنیای متفاوت

شهرهای اروپایی کالبدی خنثی دارند و در عوض مردم با لباس های مد روز و رنگی جلوه گری می کنند و خود را روی این زمینه خنثی بیشتر نشان می دهند. همیشه در جایی از شهر و خصوصا در عصرها مردمی را مشغول ورزش می بینی و حداقل در فرانسه کم پیش می آید فردی خارج از فرم برابر ظاهر شود.

این اهمیت بدن برای انسان امروز اروپایی را اگر کنار تعدد مجسمه ها و پیکرتراشی های عموما عریان در شهر و کلیساها بگذارید، یکی از وجوه مهم تفاوت نگاه انسان شرقی و غربی را خواهید یافت.
در حالی که انسان شرقی نگاه جدی به معنا و محتوا داشته و همیشه به دنبال مسائل ماورایی بوده (و این از دلایل گرایش بیشترش به طبیعت است) انسان غربی حتی در دوره تسلط مسیحیت به فرهنگ یونانی و خدایان انسان نمایی ارجاع دارد که برتری خود را در عرصه دنیا و خصوصا سلامت تن عرضه می کرده است. عظیم بودن کلیساها و رونق پیکرتراشی قدیسین و قدرتمندان در کلیساها را نیز در همین فرهنگ درونی شده غربی می توان جستجو کرد.

*اینجا یک بازارچه سرپوشیده در رم است؛ جایی که در اولین مواجهه با آن به یاد تکیه و بازار تجریش می افتیم. این هم یکی دیگر از شباهت های ایتالیایی ها و ایرانی ها است.

برخلاف فرانسوی ها که به مال ها و فروشگاه های زنجیره ای عادت کرده اند و به سختی می توان در فرانسه بقالی جست، در ایتالیا به راحتی می توانید تباکو (بقالی خودمان) و بازارچه های صمیمی مثل آنچه در عکس می بینید پیدا کنید. در این دو کشور قیمت های پایه خیلی با ایران فاصله ای ندارد و بعضا مواد لبنی و میوه ها را می توانید حتی ارزان تر از ایران پیدا کنید.

*سنت پیکرتراشی حتی به مهمترین محل دینی مسیحیان یعنی واتیکان هم نفوذ کرده است. البته مجسمه های بیرونی واتیکان پوشیده تر از مجسمه های معمول در شهر هستند.

*اینجا داخل کلیسای سن پییر واتیکان است. عظمت و ارتفاع دیوارها، تجمل زیاد، پیکرتراشی های متعدد و جایگاه مرتفع پاپ که رو به نمازگزاران است به خوبی تفاوت نگاه مذهبی غربی ها و شرقی ها را نشان می دهد. حضور پیکرتراشی ها و طاق های باستانی در این فضا نشان می دهد که غربی ها علی رغم مسیحی شدن چندان از سنت های بت پرستانه باستانی خود دور نشده اند.

*اسکله موناکو در واقع پارکینگ قایق های تفریحی ثروتمندان ساکن این شهر است. هنگامی که از قلعه قصر پرنس موناکو به سمت پایین راهی شده بودم از این منظره عکس گرفتم در حالی که در برابرمان جنگل دچار آتش سوزی شده بود و چند دقیقه بعد از این عکس هواپیماهای آبپاش برای 

*یک افسانه قدیمی می گوید که رم توسط رموس و رمولوس دو برادری بنا شده است که در کودکی توسط یک گرگ پرورش یافته اند. شبیه این مجسمه را در رم به وفور می توان دید.

*موزه لوور در واقع درون قصری سلطنتی که در جریان انقلاب کبیر فرانسه آزاد می شود بنا شده است. وقتی درون این قصر قدم می زنم و آن را با قصرهای شاهان ایرانی مقایسه می کنم، نمونه های داخلی را ساده تر ارزیابی می کنم.

*ایتالیا پر از چشمه هایی است که روی آنها شیرهای همیشه باز تعبیه شده است. اگر بخواهید جای پر کردن ظرف از آنها بنوشید، می توانید سر شیر را نگه دارید تا از سوراخ آن آب فواره کند.

*فرانسوی ها و ایتالیایی ها به خوراکی های دریایی خیلی گرایش دارند. در رستوران های آنها از خرچنگ تا قورباغه و هشت پا و ماهی مرکب برای خوردن ارائه می شود.